بچه نگو ...

نفس خیلی شیطنت میکنه 

جامدادی من کسی جرات نداشت دست بزنه این خانوم خانوما روزی چند بار میرزه و جمع میکنم همین چند ساعت پیش گذاشته زمین منم زیر پامو نگا نمیکممرفتم داخل خودکار و مدادا .... یکم بعد دیدم یه چیز سیاه بغل پام نوک مداد رفته بود تو پام با موچین درآوردیم 

با مدادا افتاده به جون درو دیوار هرجا مینویسه من پاک میکنم ورداشته پاکن رو همه جا رو پاک میکنه مثل من نمیدونه من دارم هنرنمایی خانوم رو پاک میکنم همین جوری الکی پاک نمیکنم 

یاد گرفته گرد گیری میکنه دستمال برمیداره چون دستاش روغنی بشه پاک میکنم یاد گرفته با دستمال همه جا رو پاک میکنه آخر سر دستای من رو تمیز میکنه 

پشت تلفن با همه حرف میزنه تلاش ما برای اینکه فارسی حرف بزنه فعلا بی فایده بوده خانوم ترکی حرف میزنه 

اوی دا ( اونجا )

بی دا ( اینجا )

ایو ( الو الو ... )

نونی ( اونو )

آبو ( آب )

عم ( عمه )

عروس عروس

دو دو ( بلند شو )

د د د ( بیا )

در ( دربیار )

به به ( رژلب )

با همه دوست دیروز بازار رفته بودیم فقط 3 ساعت با ناز خانوم بازی کردیم هیچ چیزی نتونستیم بخریم اجازه نمیده

میگه بزارید زمین راه برم دایم میفته دوست هم سن پیدا میکنه میفنته دنبالش با آقایون بزرگ و خانوما دوست میشه و میخواد با بقیه راه بره ویترین اسباب بازی فروشی که واویلا میکنه ... یه عروسک پارچه ای و بع بعی و چند دست لباس راحتی خونه و .... چیزی دیگه براش خرید کردیم 

الان اومده سرشو گذاشته رو شونه من همه از دستش خسته شدن و کسی محلش نداده باز برگشته پیش من الهی بگردم وقتی خواب و آروم میشه معصوم میشه انگار نه انگار زلزله است 

وای وای دیده بقیه آرایش میکنن میگه به به ( رژ لب میخواد) یه رژ لب ویتامینه دارم اون رو میدم میزنه میگیم به به تا کیف کنه دیگه 

دارم رژ میزنم لب و لوچه شو نگاه ....

8 مارچ روز جهانی زن رو به همه بانوان تبریک میگم