عروسی
دیروز مراسم خنچه عروسی دوستم و دختر همسایه بود
من و مامان و آبجی دعوت بودیم من زودتر رفته بودم
مامان و آبجیم یخورده دیر تر اومدن خیلی خشو گذشت بهمون
آبجی یخورده اذیت شده بود
دس ور دار نشدن پاشو برقص اونم خیلی آروم میرقصید
من همراهیش کردم تنها نباشه
نمیدونم اما خانوما میگفتن خانوم حامله برقصه ارزونی میشه
6 شهریور هم عروسی همین دوستم تالار دعوتیم
آبجیم فردا میره دکتر و پس فردا سونوگرافی تا ببینم چه خبره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی