نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
وب نفسوب نفس، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
نویدنوید، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

همه عشقم تویی نفس مامان

زندگی هندسه ساده تکرار نفس هاست

تقدیم به مامان ماهان

1392/2/11 13:11
نویسنده : مامان
124 بازدید
اشتراک گذاری

فردا ماهان کوچولو متولد میشه خدای من ...



کودکی که آماده ی تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید :

« می گويند فردا شما مرا به زمين می فرستید .

اما من به این کوچکی بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی

به آنجا بروم ؟ »

خداوند پاسخ داد : « از ميان بسياری از فرشتگان ، من يکی را برای تو در نظر گرفته ام .

او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد . »

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود يا نه .

اینجا در بهشت من کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافیست .

خداوند لبخند زد : « فرشته ی تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند

خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود . »

کودک ادامه داد : « من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها

را نمی فهمم ؟ »

خداوند او را نوازش کرد و گفت : « فرشته ی تو ، زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی ، در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد ، که چگونه صحبت کنی . »

کودک با ناراحتی گفت : « وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم ؟ »

خداوند برای اين سئوال هم پاسخی داشت : « فرشته ات دستهایت را کنار هم می گذارد و به تو یاد می دهد چگونه دعا کنی . »

کودک سرش را برگرداند و پرسید : « شنیده ام در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند . چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟ »

خداوند گفت : « فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد ، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود . »

کودک با نگرانی ادامه داد : « اما من همیشه به این دلیل که دیگر شما را نمی توانم ببینم ، ناراحت خواهم بود . »

خداوند لبخند زد و گفت : « فرشته ات همیشه درباره ی من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت ؛ گر چه من همواره در کنار تو خواهم بود . »

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد . کودک می دانست که بايد به زودی سفرش را آغاز کند . او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید :

« خدايا! اگر بايد همين حالا بروم ، لطفاً نام فرشته ام را به من بگوييد . »

خداوند شانه ی او را نوازش کرد و پاسخ داد : « نام فرشته ات اهمیتی ندارد .

می توانی او را مادر صدابزنی . »

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)