خوشمل نفس
عزیز دل خاله دیشب پیش ما بود وای وای از ساعت سه بیدار شد و اصلا خوابش نمی اومد تا خود ساعت 5:30 بیدار موند مث اینکه سرماخوردگی داره یخورده نا آروم شده بود تو اتاقم من کمی باهش بازی کردم و تا اینکه خوابش برد صبح قرار بود ساعت 10 آبجی برای گزینش استخدامی آموزش و پرورش بره زود راه افتادیم تا دیر نکنیم نفس خوابش می اومد شیر نخورد و آبجی که رفت برای مصاحبه بیرون تفریح کردیم چند نفری . این روزا خیلی شلوغ شده و مامانی . عاشق دیونه بازیه اینقد دلقک بازی درمیارم میخنده شدم باغلارباغی زنده . عکس نفس با آقاجون رو میذارم ( اینجا جلو مدرسه ای هست که مامان نفس رفته مصاحبه , ما بیرون منتظریم ) نفس عاشقتیم نازم ادامه مطلب برای د...