معذرت
سلام به دوستان گلم
ببخشید من ده روزی نبودم
نفس نازم من رو ندیده فراموشم کرده دیگه از پشت تلفن صدام رو نمشناسه براش یه دست لباس جدید خردیم خیلی بهش میاد اونطور که میگن . چهار دست و پا راه میره سرعتش زیاد شده از مبلمان و میز عسلی ها کمک میگیره و بلند میشه اینقد باهشا حرف میزنن خونواده که اونم چند تا کلمه نامفهموم به زبون میاره دیروز به داداشم با هزر مصیبت دایی گفته حالا شبیه سازی کردن که دایی گفته فردا خوشمل خاله نه ماهه میشه
دوستت دارم نازم
خوشمل خاله خیلی ناز شده امروز که یکشنبه 15 تیر هست بردیم پارک موقع برگشت براش بستنی میدادم مزه بستنی با طعم توت فرنگی رو خیلی دوست داره
همه دوستان و آشنایان میگن نفس رفته رفته بیشتر با من شباهت پیدا میکنه
منم فک میکنم بچه خودم اینقدا شبیه خودم نخواهد بود
دوستت دارم یدونه خاله
از همه عزیزان که به یادم بودن این مدت مچکرم