نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
وب نفسوب نفس، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
نویدنوید، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

همه عشقم تویی نفس مامان

زندگی هندسه ساده تکرار نفس هاست

دست دست

بزن به افتخار دختر چشم خوشگل ما کف قشنگ رو  سه روزه که نفس یاد گرفته دست بزنه اینقد با کلاس کف میزنه بیشتر داد میزنه نهایت تلاشش رو میکنه تا حرف بزنه  روزانه پنج وعده غذا میخوره مامانش حوصله بکنه و با نازش بازی کنه غذا میخوره اما ... آقاجون خیلی باهاش راه میره و همش کمک میکنه چیزی بخوره که ضعیف نباشه هنوز نفس با آقاجون و خانوم جون میره حموم  اینقد بامزه شده یخورده بازیگوشی هاش کم شده  یکبار از پشتی گرفت بلند بشه , پشتی افتاد روش الان بهش میگم نفس پشتی میفته ها زودی فرار میکنه  دالی بازی دوست داره میره پشت دیوار میاد جلو اینقد کیف میکنه . باز تلاش میکنه بلند بشه راه بره  راستی عمه ...
24 مرداد 1393

کلاه نازم

نفس ناز دیگه هر روز به حنجرش فشار میاره تا حرف بزنه از صبح تا شب داد میزنه و صداهای نامطلوب از خودش درمیاره ... اروم و قرارار نداره فردا ناز دختر 9 ماهگی رو تموم میکنه و باید برای کنترل قد و وزن بره ای جونم  همه میگن نفس لاغرتر شده نسبت به ماه های اولی که به دنیا اومده بود درست لاغر تر شده اما قدش بلند تر شده الان دندون 7 هم در اومده و رشد این دندون ها خیلی اذیتش میکنه هم سن سال های نفس هنوز دندون درنیاوردن ... برای عزیز دل خاله کلاه خریدم و یه لباس ناز  به اسباب بازی علاقه نداره دوست داره همه چیز های جدید خونه رو تست کنه تازگی ها هم قندون رو از روی میز عسلی روی سرامیک سر داده و شکست   صدای زنگ تلفن و صدای د...
13 مرداد 1393

شیطنت

نفس کوچیکتر که بود همش میخوابید به زور بیدار میکردیم تا چشای خوشگلش رو ببینم یخورده بعد بزرگتر که شد نگا میکرد و نمیتونست جایی بره میگفتیم کاش بتونه حرکت کنه و بیاد بغلمون ... روز به روز که میگذره شلوغ میشه و مشکلاتش بیشتر  اینقد عجله داره پاشه راه بره هر چی گیرش میاد کمک میگیره بلند بشه ... تا صداش میکنیم که کاری رو انجام نده لبخند میزنه و دوباره ادامه میده ... خیلی مامانی شده تا مامانش میخواد بره حموم یا دستشویی میره پشت در میشنه اول صدا میزنه دستش رو میکوبه به در صدای مامانش رو که میشنوه گریه میکنه ... سکو و جاهای بلند رو دوست داره میره و صندلی های میز غذاخوری رو برای بلند شدن ول نمیکنه که دیروز خودش با صندلی سقوط کرده صندلی کامپی...
5 مرداد 1393

قرمز

دندون هام رو میبیند شیطون بلا رو حدود سه روزی ندیده بودم فک کردم بازم من رو فراموش کنه زودتر برگشتم پیشش  واسه خوشمل خاله یه لباس قرمز خریدم خیلی این رنگ بهش میاد خیلی دوست داره زودتر صحبت بکنه چند تا کلمه راحت رو میگه دردر( رفتن به بیرون ) دایییی و دالی  گشنش که میشه میگه ممممممم رو واژه با با با با هنگ کرده . میبینه کسی داره آب میخوره اینقد داد و بیداد میکنه تا برای اونم آب بدیم  عاشق بستنی با طعم انبه و توت فرنگی هست    ...
26 تير 1393

خوشمل نفس

عزیز دل خاله دیشب پیش ما بود وای وای از ساعت سه بیدار شد و اصلا خوابش نمی اومد تا خود ساعت 5:30 بیدار موند مث اینکه سرماخوردگی داره یخورده نا آروم شده بود تو اتاقم من کمی باهش بازی کردم و تا اینکه خوابش برد صبح قرار بود ساعت 10 آبجی برای گزینش استخدامی آموزش و پرورش بره زود راه افتادیم تا دیر نکنیم نفس خوابش می اومد شیر نخورد و آبجی که رفت برای مصاحبه بیرون تفریح کردیم چند نفری . این روزا خیلی شلوغ شده و مامانی . عاشق دیونه بازیه اینقد دلقک بازی درمیارم میخنده شدم باغلارباغی زنده . عکس نفس با آقاجون رو میذارم ( اینجا جلو مدرسه ای هست که مامان نفس رفته مصاحبه , ما بیرون منتظریم ) نفس عاشقتیم نازم  ادامه مطلب برای د...
17 تير 1393

معذرت

سلام به دوستان گلم  ببخشید من ده روزی نبودم  نفس نازم من رو ندیده فراموشم کرده دیگه از پشت تلفن صدام رو نمشناسه براش یه دست لباس جدید خردیم خیلی بهش میاد اونطور که میگن . چهار دست و پا راه میره سرعتش زیاد شده از مبلمان و میز عسلی ها کمک میگیره و بلند میشه اینقد باهشا حرف میزنن خونواده که اونم چند تا کلمه نامفهموم به زبون میاره دیروز به داداشم با هزر مصیبت دایی گفته حالا شبیه سازی کردن که دایی گفته فردا خوشمل خاله نه ماهه میشه دوستت دارم نازم  خوشمل خاله خیلی ناز شده امروز که یکشنبه 15 تیر هست بردیم پارک موقع برگشت براش بستنی میدادم مزه بستنی با طعم توت فرنگی رو خیلی دوست داره  همه دوستان و آشنایان می...
13 تير 1393

درس

آهنگ جدید علیرضا روزگار  آهنگ وب تقدیم همه دوستان نفس و خاله آیسان    ببخشید خیلی وقت که از احوال دخمل گلمون ننوشتم  آخ دارم درس میخونم و امتحانات پایان ترم واقعا شرمنده روی ماه تک تک دوستانی که میان سر میزنن بهم وقت نیمکنم حال ازشون بگیرم  عزیز دل خاله سرماخوردگیش رفع شد اما من و بابا بعد اینکه نفس بهتر شد مریض شدیم  هفته پیش تولد گل پسر دوستم ؛آیهان بود. چشم خوشگل ,آیهان جون دوستت دارم . یک هفته ای میشه نفس رو ندیدم  ...
26 خرداد 1393

پایان 7 ماهگی

نفس گلم سرما خورده چند روزه سرفه میکنه  امروز رفته دکتر ... خدا کنه زودتر خوب شه  بی قرار و بیتاب شده بهونه میگیره ... شبا تا ساعت 4 بیداره و نمیخوابه  از عروسک شلمن خوشش اومده  داره تلاش میکنه چهار دست و پا راه بره      ...
16 خرداد 1393

دو تا دندون دیگه

عزیز دل خاله اصلا رو زمین چهار دست و پا راه نمیره اما  رشد دندون هاش خیلی خوبه علاوه بر دو تا دندون پایینی که دراومده بودن  حدود 10 روز هم میشه دندون های بالایی دیده میشین  رشد دندون ها خیلی اذیت میکنه اصلا آروم و قرار نداره خوابش خیلی کمتر شده  تا میخوام درس بخونم میاد و همه کاغذ ها و کتاب هام رو مچاله میکنه  آبجی الان میگفت از دیروز چند بار سعی کرده رو زمین جلو بیاد  دیروز هم نفس رو برده بودیم پارک عاشق تفریح دخمل ما تا میخواد بره بیرون کیف میکنه  تازگی ها یاد گرفته هر کسی لباس میپوشه خودش رو لوس میکنه  میدونه که میخواد بره بیرون . اون روز مامان میرفت بیرون نفس نگا نگا کرد دید که این رو نبرد  زد زیر گریه ... با روروک میره دست به ...
9 خرداد 1393