نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
وب نفسوب نفس، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
نویدنوید، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

همه عشقم تویی نفس مامان

زندگی هندسه ساده تکرار نفس هاست

خرید عید و بازار

سلام نفس بانو این روزا واقعا لذت میبره از تفریح در بازار و پاساژ های مختلف  اواخر بهمن ماه با آبجی و بابای نفس و خوشگل خاله همراه شدم برای خرید عید  اما نفس خانوم دوست داشت با کفش های تازش راه بره همش می رفت این ور و اون ور کیف میکرد  چون کف پاساژها هم سرامیک هست هر از گاهی هم می افتاد رو زمین خدا رو شکر اتفاقی نیفتاد  روز اول خرید نتونستیم چیزی بخریم و فقط نفس خانوم لذت برد از تفریح  بابایی و عزیز برای نفس خرید کردن بلوز و شلوار قشنگی خریدن  آبجی با همسرش رفتن کفش و شلوار برای خودشون خریدن  اامروز هم ما برای آبجی و آقا محمد بلوز هدیه خریدیم  واقعا این روزا لذت بخش برف و نز...
3 اسفند 1393

قورباغه

نفس خانوم 15 ماه شد . وزنش 10.5 کیلوگرم و قدش 81 سانتی متر هست  واس نازگلم چند تا مجله خردسال و کتاب داستان گرفتم اما زیاد عمرشون به دنیا نبود  همه رو خط خطی کرده و پاره دیگه چندان مناسب ندیدم عکس بگیرم  چند روز پیش کلی چسب زدم تا عکساش رو ببین و به کتاب های بقیه دست نزن برای عزیز دل خاله هدیه خریدم  خوشمل خاله رو فردا صبح زود میارن تحویل میدن ما نگه داریم و بابای نفس مرخصی گرفته تا مامان نفس ناز رو برای کنکور ارشد ببره . منم پس فردا کنکور دارم " واسمون دعا کنید " نفس یک درمیون میاد و آب بازی داریم حدود یک ساعتی میره حموم وقتی میاد بیرون مث لبو قرمز میشه  با آب بازی میکنه وقتی ...
14 بهمن 1393

نفس و عروسک من

خوشگل دختر ما دوست داره هر کاری رو مستقل انجام بده  همین الان جلو چشم رو انگشت پاهاش ایتاده کلید ها رو روشن خاموش میکنه  خاله بازی میکنه با مامانش  امروز از عروسک بچگی های من خوشش اومده نی نی رو شیر میده بعد میزاره روپاهاش میگه خووو پیش  فدای نگاهاتون  فدات بشم خوشگل خاله  نی نی نفس لالا کرده صدا نباش    ...
29 دی 1393

آغوش من

کوچولوی ما یاد گرفته تا دستام رو باز میکنم میاد بغلم , میگم نفس بیا بغل خاله کارتون ببینیم دنده عقب میگیره میاد بغل من پارک میکنه اینقد دوزلی بالا شده  یک روز درمیون میاد چند ساعتی پیشمون نفس  روزایی که میاد پیش ما میریم حموم برای آب بازی کیف میکنه   همش میخواد آبی که از شیر میاد رو با دستاش بگیره  اغلب مشغول درس هستیم واس نفس هم یک کاغذ میدم با مداد قرمز خط خطی میکنه ... هر کاری خوبی که انجام میده تشویقش میکنیم ذوق میکنه ...  خبرای خوب تو راه آخر ماه نتیجه بده حتما مینویسم    به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم  چند روز پیش بازم ایهان جونم رو به خواب میدیم...
21 دی 1393

دنیای این روزای من

امروز 14 دی ماه و نفس خوشگل ما 14 ماه شد        نازدونه راه میره و رو پنجه پا میرقصه  برای اینکه علاقه شدیدی به باب اسفنجی داره آقاجون براش کوله پشتی باب رو خریده وقتی میخواد بره بیرون باید کیفش رو برداره از وسایل دردر شده  دایی و بابایی و مامان و عزیز و خالی بلد صدا بزنه  دایی یه کتابی داره به اسم آرامش گوسفندی نفس خیلی دوست داره میره از قفسه میاره و صفحه میزنیم میگه بع بعی ... بع بعیییههههه ... یک صفحه هم هست که عکس گوسفند ها و صاحبش هست نفس تا میبینه میگه بابا بع بعی    بهش یاد دادم زبونشو درمیاره میگه اووووومممممممم.... همش دوست داره کمک کنه ... از گوشه...
11 دی 1393

کفش

برای عزیز دل خاله یه جفت کفش خریدم خیلی بهش میاد دیگه یاد گرفته میخواد بره بیرون دست ور دار نیست حتما بپوشه  مبارکت باش عشق خاله  بلبل زبون شده اغلب کلمات رو تکرار میکنه اما فقط مامانش متوجه میشه چی میگه  هفته آینده امتحانات پایان ترم من شروع میشه و نفس بانو شلوغ تر شده و در اتاقم رو میبیندم میاد صدا میزنه عزیز عزیز جواب ندم یخورده داد میزنه اما میزاره میره  میره دم در اتاق دایی خم میشه صدا میزنه دایی تا دایی جواب نداده همون جا میشینه تا اجازه بده بره تو اتاق  یا خدا وارد که شد در چند دیقه اتاق همون اتاق قبلی نیست  میخواد لوس بش آیی صدا میزنه خان دایی رو  چون آبجی آقاجون رو بابا ...
23 آذر 1393

تمنای زندگی

عزیز دل خاله و 13 ماهگی عاشق برنامه های شبکه پویا است . برنامه لویی نقاشی بکش  با آهنگ ابتدای کارتون باب اسفنجی قر میده  و معرفی نقاشی کودکان در شبکه پویا علاقه داره  هر چیزی در کارتون میبینه جی جی میگه  اینجا داره کارتون میبینه من مزاحم شدم خدایی ناکرده  چشای خوشگلت بنازم عزیز دل ما  کتاب خونه دای دای از دست نفس روز خوش نداره  از وقتی هم که میتونه راه بره که کسی جلودارش نیست  در اتاق ها رو میبیندیم میاد در میزنه و صدا میکنه که باز کنیم  این روزا که امتحان میان ترم دارم و درس میاد و با من درس میخونه  هر کتابی بدم قبول نمیکنه باید همونی که دارم م...
10 آذر 1393

قدم به قدم

عزیز دل ما نفس خانوم میتونه مستقل راه بره خیلی لذت میبره  روز به روز کلمات جدیدی رو یاد میگیره و تکرار میکنه دوست داره بهش توجه بشه  برنامه های شبکه پویا رو تماشا میکنه و آهنگ باب اسفنجی و بره ناقلا رو فوق العاده می پسنده  نفس عموهاش رو هم دوست داره و عمو علی و حسین رو هم دایی صدا میزنه  هر از گاهی میخواد منو صدا بزنه خاله که بلد نیست نای نای میگه بهم متوجه میشم با من کار داره  عاشق بیرون رفتن شبایی که پیش ما میمونن صبح ساعت 6 بیدار میشه با آقاجون و خانوم جون میره پیاده روی  اصلا اسباب بازی هاش رو دوست نداره وسایل کابینت رو خالی میکنه رو زمین و با اونا بازی میکنه چون براش...
26 آبان 1393

جشن تولد

تولد دختر ناز ما  خدایا خودت حافظ یدونه نوه و گل دختر عزیزمون باش   برای نفس جون لباس های زمستونی خرید کردیم . کلاه عروسکی . شال گردن باب اسفنجی . بلوز و شلوار لی باب اسفنجی لباس هایی که واس خوشمل نفس خریده بودیم . عموی نفس عروسک خریده و عمه و مادربزرگ نفس پول دادن  نفس و آقاجون توت فرنگی  خان دایی و نفس خوشگلم ؟!! گل زیبای زندگیم اگر برای دنیا یکی باشی بریا من تمام دنیائی عزیزم تولدت مبارک ای آفتاب نازنین زندگیم همیشه درخشان بمان تولدت مبارک یک بغل یاس سفید پیشکش وجود پر مهرت عزیزم تولدت...
14 آبان 1393